برخیز تا به دیده خونبار بنگریم
برنعشهاى خفته سر دار بنگریم
بر بلبلان یخزده در گرمگاه کین
بر نوگلان بندى هر خاربنگریم
بر کشتگان دشت شقایق بچشم خون
برشاهدان قدسى بى یار بنگریم
بر قبله گاه اول و آخر زمان عشق
در دستهاى فتنه بیدار بنگریم
درسوزگاه سینه گلزار دین حق
آتشفشان سردى بازاربنگریم
ایکاش چشم بسته انسان نخفته بود
تاشرمسار بردل آوار بنگریم
برخیزبادودیده خونبار و اشکبار
بر طفلهاى از همه بیزاربنگریم
آه اى برادرحواییم کنون
برخیزتابرآدم برداربنگریم!